بررسی بیانیه های 9 گانه شیطانی
«آنتوان لاوی» با هدف تحکیم فرقه شیطان پرستی مطالبی نوشته که مبنای اعتقادی شیطان پرستان را تشکیل داده است. از آنجایی که شیطان پرستان روش زندگی کردن را از این اعتقادات یاد می گیرند پس لازم است که در ادامه این مقالات، اعتقادات بی پایه و اساس آنها مورد نقد و بررسی قرار گیرد. لازم به ذکر است که نگارنده برای اثبات باطل بودن عقاید ضددینی شیطان پرستان سعی کرده، بیشتر از دلایل قرآنی و روایی استفاده کند. در کتاب انجیل شیطانی 9 جمله منتسب به آنتوان لاوی نوشته شده است که به ترتیب به آنها می پردازیم.
1- «شیطان نشان دهنده زیاده روی به جای پرهیز است»
افراط باعث خارج شدن از مسیر صحیح زندگی و از نشانه های جهالت است. حضرت علی|ع| می فرماید: «جاهل را نمی بینی، مگر اینکه یا افراط می کند و یا تفریط.»|1| در اسلام هیچ گونه افراط و تفریطی وجود ندارد و گستره اعتدال در آن، از جزیی ترین تا مهم ترین موضوعات را در بر می گیرد، به طوری که مسلمانان با رعایت دستورات الهی همواره در مسیر اعتدال حرکت می کنند. اعتدال و میانه روی در زندگی پیامبر گرامی اسلام و امامان معصوم|علیهم السلام|، به بهترین شکل ممکن وجود دارد و آنان، همواره مردم را به این مهم، سفارش کرده اند. رسول خدا|ص| می فرماید: «ای مردم! بر شما باد به میانه روی، بر شما باد به میانه روی، بر شما باد به میانه روی»|2| پس افراط عملی ناشایست و غیر عقلانی است.
2- «شیطان بیانگر زندگی حیاتی به جای نقشه خیالی و موهومی روحانی است.»
خداوند متعال در قرآن کریم درباره دنیا می فرماید: «اینانند که زندگی دنیا را به بهای آخرت خریدند، عذاب شان سبک نشود و یاری شان نکنند.»|3| و در سوره دیگر می فرماید: «این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی واقعی، سرای آخرت است.»|4|
در برخی روایات نیز درباره دنیا این طور آمده است: رسول خدا|ص| فرمود: «اگر دنیا نزد خدا به قدر بال پشه ای ارزش داشت، کافر را از آن شربت آبی نمی نوشانید.» و فرمود: «دنیا زندان مومن و بهشت کافر است.» همچنین شخصی از امیرمومنان|ع| خواست که دنیا را توصیف کند، فرمود: «چگونه وصف کنم خانه ای را که سالم در آن بیمار است و هر که در آن ایمن باشد پشیمان شود، کسی که در آن نیازمند و بینوا باشد غمگین است و هر که در آن بی نیاز و غنی باشد گرفتار و در فتنه است، حلال آن را حساب و حرام آن را عقاب در پی است.» و فرمود: «داستان دنیا همچون داستان مار است که سودن آن نرم و در درونش زهر کشنده است، مرد عاقل از آن می گریزد و کودک نادان به سوی آن می گراید.»|5| با این اوصاف باطل بودن این جمله شیطانی مشخص می شود.
3- «شیطان بیانگر استفاده از عقل پاک، به جای خودفریبی ریاکارانه است.»
منظور این جمله رویارویی و ناسازگاری بین عقل و دین است که ریشه آن در عقاید مذهبی مسیحیت و یهودیت است. در دوره رنسانس، کلیسا به دلیل عدم توانایی در نشان دادن سازگاری بین دین و عقل، باعث دین گریزی بسیاری شد. در این بین، فیلسوفان و دانشمندان غربی نقش اصلی را در دین گریزی و دین ستیزی مردم ایفا کردند. آنان نه تنها دین کلیسا را غیرعقلانی می دانستند، بلکه این دین را به عنوان عاملی که مانع رشد عقلانیت می شود، معرفی کردند. در مقابل، از دیرباز، دنیای مسیحیت برای اینکه از جواب دادن به تحریفات این دین فرار کند این مطلب را مطرح کرده که «مسائل دینی ایمانی است، نه عقلانی.» سخن مشهور قدیس آنسلم |1109 ـ 1033| این است: من نمی فهمم تا ایمان بیاورم، بلکه ایمان می آورم تا بفهمم «شهید مطهری، بر این نظر است که تمام پیامبران الهی، در درجه نخست، می خواهند پیام خودشان را به خردمندان ابلاغ کنند: اگر می بینید مسیحیت بر ضد این سخن قیام کرده است و می گوید کار ایمان با عقل ارتباط ندارد، این در اثر تحریف مسیحیت است...»|6| به هر حال، شاید این جمله در جذب مسیحیان بی تأثیر نباشد، ولی مطمئناً کوچک ترین تأثیری در جذب مسلمانان نخواهد گذاشت، چرا که دین اسلام کامل ترین دین الهی است و هیچ گونه نقصی در آن وجود ندارد.
4- «شیطان بیانگر محبت به کسانی است که لیاقت آن را دارند، به جای عشق ورزیدن به نمک نشناسان.»
در این جمله اظهار محبت مختص کسانی است که از دید یک فرد، شایستگی آن را دارند، باید گفت که انسان تنها با تکیه بر عقل خود نمی تواند به درستی تشخیص دهد که چه کسی واقعاً شایستگی محبت کردن را دارد و چه کسی شایسته مهر و محبت نیست، به عبارت دیگر نمی توان بدون ملاک و معیار و تنها بر مبنای نظر شخصی به کسی محبت و دیگری را از محبت محروم کرد، بلکه باید برای این کار ملاکی داشته باشیم. بهترین ملاک، رضایت پروردگار مهربان است. امام صادق|ع| می فرماید: «آن کس که برای خدا دوستی بورزد، برای خدا دشمنی کند و برای خدا ببخشد، از کسانی است که ایمان او کامل شده است.»|7| و باز می فرماید: «کسی که دوستی و دشمنی اش بر اساس دین نباشد، دین ندارد.»|8| با توجه به مطالب گفته شده باطل بودن این جمله از انجیل شیطانی مشخص می شود.
5- «شیطان نشان دهنده انتقام جویی به جای برگرداندن صورت است.»
این جمله به یکی از تعالیم مسیحیت که می گوید: «اگر کسی به صورت شما سیلی زد، سمت دیگر را بگردانید تا سیلی بزند.»|9| اشاره کرده و افراطی گری را جایگزین این تعلیم کرده است. اسلام توصیه نمی کند که صورت مان را در برابر خشونت آزاد بگذاریم و به متجاوزان اجازه تعدی بدهیم و از آن طرف، زیاده روی در مقابله به مثل را قبول ندارد، چرا که این کار خلاف فطرت و عقل و منطق است. خداوند در قرآن می فرماید: «رخصت جنگ به مومنان که دیگران با آنها کارزار می کنند داده شد؛ زیرا آنها از دشمن ستم کشیده اند و خدا بر یاری آنها قادر است. آن مومنانی که به ظلم و به ناحق از خانه های شان آواره شده و جز آنکه می گفتند پروردگار ما خدای یکتاست، جرمی نداشتند و اگر خدا رخصت جنگ ندهد و دفع شر بعضی از مردم را به بعضی دیگر نکند، همانا صومعه ها و دیرها و کنشت ها و مساجدی که در آنها نماز و ذکر خدا بسیار می شود، همه خراب و ویران می شد و هر که خدا را یاری کند البته خدا او را یاری خواهد کرد که خدا را منتهای اقتدار و توانایی است.»|10| در عین حال خداوند ما را به متعادل بودن دعوت و از هرگونه ستمگری منع می کند: «در راه خدا با آنان که به جنگ و دشمنی شما برخیزند جهاد کنید ولی ستمکار نباشید که خدا ستمگر را دوست ندارد.»|11| همچنین امام علی|ع| می فرماید: «|بدی یا خوبی را| به نیکی پاداش ده و از بدی درگذر، به شرط آن که به دین لطمه ای نزند یا در قدرت اسلام ضعفی پدید نیاورد.»|12| با این حال در برخی دیگر از آیات و روایات، به عفو و چشم پوشی دعوت و ترغیب شده است.» خداوند عالم می فرماید: «طریقه عفو و بخشش را نگهدار و امر به معروف کن.» و نیز فرموده است: «اگر عفو کنید به تقوا و پرهیزکاری نزدیک تر است.»|13| همچنین حضرت محمد|ص| می فرماید: «از یکدیگر گذشت کنید، تا کینه های میان شما از بین برود.»|14| علاوه بر این، امام علی|ع| می فرماید:
«گذشت، اوج بزرگواری ها است.»|15| از بررسی آیات و روایاتی که درباره عفو و بخشش و انتقام آمده درمی یابیم که اسلام برخلاف افراط شیطانی و تفریط مسیحی، بهترین راه یعنی راه اعتدال را توصیه کرده است.
6- «شیطان نشادن دهنده مسئولیت دادن به مسئول به جای نگرانی از افکار پلید و خون آشام هاست.»
این جمله می خواهد این مفهوم را منتقل کند: انسان با حذف اعتقاد به معاد هرطوری که دوست دارد می تواند زندگی کند و به عیاشی بپردازد. به طور مشخص مقصود از «افکار پلید و خون آشام ها»، «ترس مومنان از معاد و جهنم و انجام اعمال نیک برای رهایی از آن است.»|16| علاوه بر اینها، این جمله منتقل کننده این پیام به ذهن مخاطب است: «انسان به جای نگرانی از نتایج اخروی اعمالش بهتر است به فکر پاسخگویی به عملکرد دنیوی اش در برابر مسئولان خود باشد.» در بررسی بیشتر این جمله باید گفت اعتقاد بشر به معاد قدمتی دیرینه دارد که در مکتب پیامبران الهی، به آن توجه زیادی شده و از اصول اساسی دین است. با این حال، در طول تاریخ، همواره عده ای بدون هیچ دلیل علمی و تنها بر اساس وهم و خیال باطل، به انکار معاد پرداخته اند. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «کسانی که منکر معاد هستند هیچ گونه دلیل علمی ندارند، تنها با خیال و گمان حرف هایی می زنند.» |17|
با این وجود، دلیلی که در این جمله برای انکار معاد آمده، گریز از مسئولیت است. در سوره ای دیگر از قرآن آمده است: «بلکه انسان می خواهد در مهلتی که در پیش دارد، فسق و فجور کند.»|18| پس منکر قیامت می شود تا هر کاری که دوست دارد انجام دهد. به دلیل گسترده بودن مباحث معاد، امکان پرداختن بیشتر به این مهم وجود ندارد و نگارنده توصیه می کند به کتب معتبری که در زمینه معاد نوشته شده مراجعه شود، اما در اینجا همین قدر بدانیم که «اگر منکران نخواهند لجاجت کنند تنها همین خواب و بیداری شان و بهار و پاییز درختان برای قبول کردن معاد کافی است.»|19|ولی اگر بنای لجاجت و دشمنی با خدا را داشته باشند، هیچ چیزی باعث تغییر عقاید باطل شان نمی شود.
7- «شیطان بیان کننده همانندی انسان با دیگر حیوانات است. گاهی بهتر ولی اغلب بدتر از آنهایی است که روی چهار پا راه می روند و به دلیل آنکه انسان دارای خدای روحانی و پیشرفت های روشنفکرانه است، او را پست ترین حیوانات دانسته است.»
این جمله نیز باطل است چون انسان به دلیل برتری اش نسبت به سایر موجودات اشرف مخلوقات است، با این وجود، انسان دارای بعد مادی و الهی است «بعد مادی انسان منشأ طبیعت و تمایلات حیوانی اوست و بعد الهی او منشأ فطرت و تمایلات فوق حیوانی اوست.»|20| بعد الهی انسان است که باعث سجده فرشتگان بر او شده است. پس اگر بخش اول این جمله که گفته: «شیطان بیان کننده همانندی انسان با دیگر حیوانات است. گاهی بهتر ولی اغلب بدتر از آنهایی است که روی چهارپا راه می روند.» را بدون توجه به ادامه آن بررسی کنیم، می توان گفت که در صورتی این قسمت قابل قبول است که انسان پرستش خدای مهربان را کنار بگذارد، چون تنها دین است که می تواند انسان را از سطح حیوانی بالابرده و او را لایق اشرف مخلوقات بودن کند. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید اجابت کنید خدا و رسول را هنگامی که شما را دعوت می کنند به چیزی که آن چیز به شما حیات می دهد.»|21| بنابراین بدون دین انسان نمی تواند به مرحله بالاتر از حیات یعنی حیات انسانی برسد، اما در بخش دوم این جمله، آنتوان لاوی منظورش را از همانندی و بدتر بودن انسان نسبت به حیوانات، با بی شرمی بیان کرده و انسان را به دلیل خداپرستی، پست تر از حیوانات دانسته است. باید گفت که این یاوه گویی لاوی ارزش نقد کردن ندارد چون ابلهانه بودن آن بر همگان آشکار است. البته کفرگویی این شیطان پرست که ناشی از ناراحتی شدید او از خداپرستی انسان هاست، زیاد تعجب برانگیز نیست، چرا که خود شیطان هم از عشق و علاقه متقابل انسان ها و پروردگار یکتا بسیار خشمگین است، لذا از هر روشی برای جدا کردن انسان از خداوند مهربان استفاده می کند.
8- «شیطان نشان دهنده تمام آن چیزهایی است که گناه شناخته می شوند، چون که تمام آنها به یک لذت و خشنودی فیزیکی، روانی و یا احساسی منجر می شوند.»
شیطان همیشه سعی می کند که زشتی گناه را در نظر انسان زیبا جلوه دهد، از این رو در این جمله شیطانی، گناه، عاملی برای لذت و خوشحالی جسمی و روحی معرفی شده است. امام سجاد|ع| می فرماید: «از شادمانی به گناه بپرهیز؛ زیرا شاد شدن از گناه بدتر از ارتکاب آن است.»|22| می دانیم که هر آنچه خداوند بر ما حلال کرده به نفع ما و هر آنچه او بر ما حرام کرده است، بدون تردید به ضرر ما بوده است. پس انسان با بصیرت هیچ وقت صلاح و منفعت خود را رها نمی کند و به دنبال ضرر و زیان نمی رود. گناه آثار مخرب زیادی دارد که برخی از آنها عبارتند از: «1- کاهش قوای عقلی، 2- فراموشی، 3- قساوت قلب، 4- زوال نعمت ها، 5- نزول بلاها، 6- رکود اقتصادی، 7- کوتاه شدن عمر، 8- محرومیت از ارتباط با خدا 9- مستجاب نشدن دعاها، 10- فراهم شدن زمینه برای گناه بزرگ تر 11 - دور شدن از مقصود 12- تکذیب آیات الهی و...»|23| با این حال، در اسلام توصیه شده که در صورت مرتکب شدن به گناه، توبه صورت گیرد. البته نباید انسان به بهانه اینکه در آینده توبه می کند مرتکب گناه شود چون ممکن است هیچ وقت توفیق توبه کردن پیدا نکند. با این توضیحات، باطل بودن این جمله شیطانی نیز مشخص می شود.
9- «شیطان بهترین دوست کلیساست، چرا که در تمام این سال ها وجود شیطان دلیل ماندگاری کلیساست.»
این عبارت از دو جهت قابل بررسی است. اگر مقصودش این باشد که شیطان دوست کلیساست چون در تمام کارهای ظالمانه ای که کلیسا انجام داده مانند جریان تفتیش عقاید، ترغیب کننده عوامل کلیسا برای انجام جنایات بوده است؛ این سخن تا حدودی قابل تأمل است، اما اگر می خواهد این مفهوم را منتقل کند که شیطان مخالف کلیسا و مکان های مذهبی نیست، بلکه دوست آنها است؛ معلوم می شود که این یک دروغ بزرگ است. شیطان در جریان خلقت حضرت آدم|ع| مأمور به سجده در مقابل انسان شد، اما به دلیل خودبزرگ بینی و خودپرستی حاضر به سجده کردن نشد. پس، از درگاه الهی رانده شد و از آن زمان دشمن انسان شد. خداوند متعال درباره دشمنی شیطان با انسان ها در قرآن کریم می فرماید: «آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را پرستش و اطاعت نکنید که او دشمن آشکار شماست و اینکه مرا بپرستید و از من تبعیت و اطاعت کنید که صراط مستقیم همین است.»|24|پس شیطان نه تنها دشمن انسان است، بلکه با تمام ادیان الهی و مکان های مذهبی دنیا هم دشمنی سرسختانه دارد.
بیانیه های نه گانه شیطانی که در کتاب انجیل شیطانی نوشته شده است، تصویری که در بالای این نوشته وجود دارد، نماد کلیسای شیطان است که توسط آنتوان لاوی طراحی شده است. در بخش نمادهای شیطانی به این نماد بیشتر می پردازیم.
یازده قانون کلی شیطان پرستی
